نقش شورای شهر در بهبود مدیریت شهری
مدیریت شهری یکی از مسائل نوین علوم سیاسی و مدیریت در چهارچوب مفاهیمی نظیر تمرکززدایی و حكومت هاي محلی است. هر چند از زمان پیدایش دموکراسی های غربی بحث تمرکززدایی و محلی گرایی به نوعی مطرح بوده است اما در کشور ما مسئله تمركززدايي و مدیریت شهری مفهوم نوینی است که پس از پیروزی انقلاب و مطرح شدن شوراها در ذیل اصل هفتم قانون اساسی وارد گفتمان سیاسی و اجتماعی جامعه ایران شد. بنیانگذاران قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با توجه به وسعت و پراکندگی جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا اصل شوراهای شهر و روستا را به مثابه یکی از اصول جمهوری اسلامی در ذیل فصل هفتم قانون اساسی آورده تا با مشارکت دادن مردم مؤمن و متدین در اداره امور مربوط به خودشان، زمینه رشد و شکوفایی شهرها را فراهم آورند اما متأسفانه در طول 34 سالی که از عمر با برکت جمهوری اسلامی میگذرد از ظرفیت های قانون اساسی و شوراهای شهر به خوبی استفاده نشده و تصور عمومی نقش شوراهای شهر را تا حد یک ناظر شهرداری پایین آورده است. تصور عمومی و باور غلطی که از مسئله مدیریت شهری در ایران وجود دارد آن را محدود به مدیریت شهرداری نموده است در حالی که مسئله مدیریت شهری مسئله ای فراتر از امور شهرداری و شامل کلیه مسائل مربوط به یک شهر اعم از گسترش کالبدی، توسعه فضای سبز، امکانات رفاهی و تفریحی و سایر موارد مربوط به یک شهر می شود؛ هرچند که عملکرد شوراهای شهری در چند سال گذشته بر این تصور غلط دامن زده است. به هر حال امروزه شهرها به عنوان مرکز تجمع خیل عظیمی از مردم و به عنوان عمده ترین مرکز بازیگران اقتصاد ملی، نیازمند برنامه ریزی دقیق و بهبود مدیریت شهری به منظور تثبیت رشد اقتصادی، ثبات سیاسی و افزایش مشارکت شهروندان و حل بیکاری، فقر زدایی و جلوگیری از تخریب محیط زیست در جهت افزایش رضایتمندی شهروندان است. یکی از مهمترین عناصر که می تواند نقش مهمی در بهبود مدیریت عملکرد شهری داشته باشد شورای شهر است. امروزه یک مدیر شهری باید بتواند نقاط قوت و ضعف شهر خود را شناخته و در صدد تقویت مزایای رقابتی آن بر آید؛ از این رهگذر است که شهر می تواند نقطه قابل اتکایی در شبکه اقتصادی کشوربیاید و تقش خود را در جهت توسعه ملی بهبود بخشد. بنابر این نتیجه میگریم که مدیریت شهری با مدیر و ناظر شهرداری تفاوت های بسیاری دارد و اولی مسئول ارتقاء قابلیت ها و توانمندی های شهر و شهرنشینان است در حالیکه دومی بیشتر مجری برنامه های مدیران شهری است و پاسخگویی و مسئولیت آن محدود به نحوه عملکرد است و نه نتایج و پیامدهای آن.
با توجه به رشد بی رویه شهرها و شهرنشینی به خصوص در کشورهایی که از مقوله توسعه نامتوازن و عدم تقسیم منابع و امکانات رنج می برند و کشور به چند شهر محدود توسعه یافته و انبوه شهرهای توسعه نیافته تقسیم می شوند مبحث مدیریت شهری به منظور جلوگیری از تراکم انبوه مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و افزایش میزان توسعه و پویایی اقتصادی و اجتماعی از مباحث اساسی است که عدم توجه به آن ممکن است موجبات نارضایتی های اجتماعي، اقتصادی و چه بسا سیاسی را فراهم آورد. در جامعه کنونی ما مدیران شهری باسد بکوشند:
زیرساخت های اساسی برای عملکرد کارامد شهرها را فراهم آورند.
خدمات لازم را به منظور توسعه منابع انسانی، افزایش بهره وری و بهبود استانداردهای زندگی شهری را فراهم نمایند.
فعالیت های تأثیرگذار بخش خصوصی بر امنیت و رفاه مردم را تنظیم نمایند
در نهایت برنامه استراتژیک برای توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شهر تهیه و بر مبنای آن عمل نمایند.
مسلم است که عملکرد شوراهای شهرها و به خصوص در کلان شهرها محدود به نظارت بر شهرداری و انجام پروژه های عمرانی بوده و این شورا فاقد یک برنامه استراتژیک و چشم انداز به منظور دستیابی به توسعه پایدار بوده است و امید که این مشکل در سالهای آتی بر طرف و مقدمه توسعه همه جانبه این شهر را فراهم نماید.